[ad_1]
شعر برف, شعر روزای برف, شعر زیبا در مورد زیبایی برف, روزهای برفی, اشعار زیبا در مورد زمستان و برف
خوب یادم نیست
تا كجاها رفته بودم؛ خوب یادم نیست
این، كه فریادی شنیدم، یا هوس كردم،
كه كنم رو باز پس، روباز پس كردم.
پیش چشمم خفته اینك راه پیموده.
پهندشت برف پوشی راه من بوده.
گام های من بر آن نقش من افزوده.
چند گامی بازگشتم؛ برف می بارید.
باز می گشتم.
برف می بارید.
جای پاها تازه بود اما،
برف می بارید.
باز می گشتم،
برف می بارید.
جای پاها دیده می شد، لیك
برف می بارید.
باز می گشتم،
برف می بارید.
جای پاها باز هم گوئی
دیده می شد، لیك
برف می بارید.
باز می گشتم،
برف می بارید.
برف می بارید. می بارید. می بارید . . .
جای پاهای مرا هم برف پوشانده ست.
شعر برف اخوان ثالث
پاسی از شب رفته بود و برف می بارید،
چون پرافشان پری های هزار افسانه از یادها رفته.
باد چونان آمری مأمور و ناپیدا،
بس پریشان حكم ها می راند مجنون وار،
بر سپاهی خسته و غمگین و آشفته.
برف می بارید و ما خاموش،
فارغ از تشویش،
نرم نرمك راه می رفتیم.
كوچه باغ ساكتی در پیش.
هر بگامی چند گوئی در مسیر ما چراغی بود،
زاد سروی را به پیشانی.
با فروغی غالباً افسرده و كم رنگ،
گمشده در ظلمت این برف كجبار زمستانی.
برف می بارید و ما آرام،
گاه تنها، گاه با هم، راه می رفتیم.
چه شكایت های غمگینی كه می كردیم،
یا حكایت های شیرینی كه می گفتیم.
هیچكس از ما نمی دانست
كز كدامین لحظه شب كرده بود این باد برف آغاز.
هم نمی دانست كاین راه خم اندر خم
بكجامان می كشاند باز.
برف می بارید و پیش از ما
دیگرانی همچو ما خشنود و ناخشنود،
زیر این كجبار خامشبار، از این راه
رفته بودند و نشان پای هایشان بود.
شعر برف اخوان ثالث
پاسی از شب رفته بود و همرهان بی شمار ما
گاه شنگ و شاد و بی پروا،
گاه گوئی بیمناك از آبكند وحشتی پنهان،
جای پا جویان،
زیر این غمبار، درهمبار،
سر بزیر افكنده و خاموش،
راه می رفتند.
وز قدم هائی كه پیش از این
رفته بود این راه را، افسانه می گفتند.
من بسان بره گرگی شیر مست، آزاده و آزاد،
می سپردم راه و در هر گام
گرم می خواندم سرودی تر،
می فرستادم درودی شاد،
این نثار شاهوار آسمانی را،
كه بهر سو بود و بر هر سر.
راه بود و راه ـ این هر جائی افتاده ـ این همزاد پای آدم خاكی.
برف بود و برف ـ این آشوفته پیغام ـ این پیغام سرد پیری و پاكی؛
و سكوت ساكت آرام،
كه غم آور بود و بی فرجام.
راه می رفتیم و من با خویشتن گهگاه می گفتم:
«كو ببینم، لولی ای لولی!
این توئی آیا ـ بدین شنگی و شنگولی،
سالك این راه پر هول و دراز آهنگ؟»
و من بودم
كه بدینسان خستگی نشناس،
چشم و دل هشیار،
گوش خوابانده به دیوار سكوت، از بهر نرمك سیلی صوتی،
می سپردم راه و خوش بی خویشتن بودم.
همچنین بخوانید :
[ad_2]
- seday ketab
- 44834 بازدید
- بدون نظر
صدای کتاب هستم ، لحظات خوب و خوشی را براتون همراه کتاب آرزو دارم .
seday ketab 551 نوشته در دانلود مقاله،دانلود تحقیق|صدای کتاب دارد . مشاهده تمام نوشته های seday ketab- پروژه شبیه سازی روش مسیر یابی ترکیبی و انتخاب ناحیه پایدار برای شبکه های حسگر بیسیم WSN
- ترجمه مقاله مکانیزم کشاورزی هوشمند با استفاده از اینترنت اشیا
- طرح لایه باز برچسب گلاب طراحی شده با فتوشاپ (اندازه 16 در 10)
- آموزش رفع قفل کردن درب دی وی دی یا وی سی دی کامپیوتر
- تعمیر ال سی دی از نوع ماشین حساب
- تعمیر فیش هندزفری و ویدئو
- آموزش تمیز کردن هد ویدئو
-
پروژه شبیه سازی روش مسیر یابی ترکیبی و انتخاب ناحیه پایدار برای شبکه های حسگر بیسیم WSN
4546835 بازدید
-
ترجمه مقاله مکانیزم کشاورزی هوشمند با استفاده از اینترنت اشیا
2578449 بازدید
-
طرح لایه باز برچسب گلاب طراحی شده با فتوشاپ (اندازه 16 در 10)
2578812 بازدید
-
آموزش رفع قفل کردن درب دی وی دی یا وی سی دی کامپیوتر
2577748 بازدید
-
تعمیر ال سی دی از نوع ماشین حساب
2577869 بازدید
-
تعمیر فیش هندزفری و ویدئو
2576869 بازدید
-
ترجمه مقاله مکانیزم کشاورزی هوشمند با استفاده از اینترنت اشیا
2578449 بازدید
-
دانلود مقاله بهداشت مسواک
31460 بازدید
-
دانلود مقاله سيري در پيدايش خط 35 ص
31378 بازدید
-
دانلود مقاله طرح، نقش و رنگبندي قالي بلوچ خراسان (جنوب خراسان) 40 ص
31171 بازدید
-
پاورپوینت درس هفتم مطالعات اجتماعی پایه نهم: جمعیت جهان
31252 بازدید
-
دانلود مقاله عزت نفس
31039 بازدید